در این بخش از مجموعه مقالات "تجربه مقامات پولی کشورها در هنگامه جنگهای نظامی و اقتصادی" به سراغ تبیین و بررسی سیاستهای پولی و اقدامات اثرگذار بانکداران مرکزی در دوران موسوم به جنگ سرد در جهان میرویم. جنگ سرد (Cold War) به دورهای از رقابت، تنش و کشمکش ژئوپلیتیکی بین اتحاد جماهیر شوروی و متحدانش (بلوک شرق) و ایالات متحده آمریکا و متحدانش (بلوک غرب) بعد از جنگ جهانی دوم گفته میشود. به طور کلی دوره زمانی جنگ سرد از ۱۹۴۷ و آغاز دکترین ترومن تا فروپاشی شوروی در ۱۹۹۱ در نظر گرفته میشود. به دلیل آنکه در این دوران هرگز درگیری نظامی مستقیم میان نیروهای ایالات متحده و شوروی به وجود نیامد، اما گسترش قدرت نظامی و کشمکشهای سیاسی منجر به جنگهای نیابتی و درگیریهای مهم بین کشورهای پیرو و همپیمانان این دو ابرقدرت شد، از واژه سرد برای توصیف این جنگ استفاده میشود. ریشههای جنگ سرد به پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم و پایان اتحاد موقت آمریکا و شوروی علیه آلمان نازی و در ادامه درگیری ایدئولوژیک و ژئوپلتیک دو کشور برای گسترش نفوذ جهانی بازمیگردد. ترس از دکترین نابودی حتمی طرفین باعث شد تا هیچیک از دو طرف حمله پیشگیرانه اتمی را آغاز نکنند. به غیر از مسابقه تسلیحات هستهای و استقرارهای مرسوم نیروهای نظامی دو طرف از راههای دیگر همچون جنگ روانی، کارزارهای تبلیغات سیاسی، جاسوسی، تحریمهای اقتصادی گسترده، رقابت در مسابقات ورزشی و فناوری مثل رقابت فضایی برای اثبات برتری خود استفاده کردند.
جنگ سرد و شرایط التهاب تورمی که توسط بانک مرکزی آمریکا مهار شد
در سال ۱۹۷۹، در بحبوحه جنگ سرد، ایالات متحده یک "جنگ داغ و سوزان تورمی" را علیه دشمن خود یعنی اتحاد جماهیر شوروی آغاز کرد و با انتقال مولفههای تورمساز خود به این کشور و همپیمانانش، در تلاش برای کاهش تنشهای پولی و بانکی خود و افزایش این بحران در سرزمینهای دشمن بود. در جهت نیل به این هدف، رئیسجمهوری وقت آمریکا یعنی جیمی کارتر، پل ولکر را به ریاست فدرال رزرو منصوب کرده و به او مأموریت داد تا تورم دورقمی ایالات متحده را از طریق ایجاد بستر سازوکارهای تجاری بینالملل با شرکای مالی و اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی، مهار کند. بدین ترتیب، در طراحی و تدوین استراتژیهای مرتبط با این موضوع، فدرال رزرو به سیاستهای پولی سختگیرانه و توسل به افزایش موقت نرخ بیکاری در جهت مهار التهاب تورمی خود روی آورد.
در دوران جنگ سرد، نرخ تورم ایالات متحده آنقدر غیرقابل تحمل شده بود که به کارگیری ابزارهای مدیریت تورمی نظیر هدفگذاری عددی و لنگر اسمی نرخ ارز، از درجه اهمیت و کارایی ساقط شده و آنچه که مهم بود، پایین آوردن نرخ تورم به هر شکل، نحوه و هر سازوکاری حتی انتقال آن از طریق رویکردهای تجاری و صادراتی به کشورهای دیگر، به ویژه اتحاد جماهیر شوروی برای تسلیم نمودن سیاستمداران این کشور و متحدانش بود.
در این دوره از تاریخ جنگ اقتصادی در جهان، با تغییر سکان قدرت در ایالات متحده و به قدرت رسیدن دونالد ریگان در جایگاه ریاست جمهوری آمریکا، فدرال رزرو به رهبری ولکر، به استفاده از توپخانه سنگین بسترهای مبادلاتی تجاری و بازرگانی خود برای پایان دادن به مارپیچ تورمی ادامه داد و نرخ تورم اصلی این کشور را از ۱۱ درصد به ۵ درصد تا سال ۱۹۸۳ کاهش داد. همچنین در سالهای آتی، فدرال رزرو تحت رهبری آلن گرینسپن، که در سال ۱۹۸۷ سکان هدایت مهمترین نهاد پولی و بانکی ایالات متحده را به دست گرفت، به نبرد خود علیه تورم ادامه داد و با راهاندازی کمپینی برای دستیابی به ثبات قیمتی در آمریکا که در باطن هدف آن، افزایش سطح تورم اتحاد جماهیر شوروی از طریق محدود کردن و پیچیدهسازی تجارت خارجی این کشور با هم پیمانانش و کاهش ارزش پول ملی این کشور بود، به تحقق اهداف خود نزدیک شده بود. سرانجام تلاشهای استراتژیک بانکداران مرکزی آمریکا برای مهار تورم خود و انتقال آن به زمین دشمن، به ثمر نشست و در حالی که بوریس یلتسین، از رهبران سیاسی اتحاد جماهیر شوروی با قوای نظامی مستقر در میدان سرخ مسکو، آماده رویارویی نظامی با آمریکا بود، روند تورم ایالات متحده در سال ۱۹۹۱، به ۳ درصد رسید و در همین حال، محاصره هفت ساله تجاری، بانکی و اقتصادی شوروی در سایه بیتدبیری مقامات پولی و متولیان اقتصادی آن، ارمغانی جز تورم ۵۰ تا ۸۶ درصدی در یک بازه زمانی دو دههای و در نهایت، سقوط این امپراطوری بزرگ را در پی داشت. در طرف مقابل، فدرال رزرو توانسته بود میانگین نرخ تورم خود را به سطوحی کاهش دهد که در تاریخ اقتصادی ایالات متحده تا آن موقع، بیسابقه بوده و مشاهده نشده بود. بدین ترتیب رویارویی و مواجه سیاستگذاران پولی آمریکا علیه جنگ داغ و سوزان تورمی به پایان رسیده بود و ایالات متحده توانست این پیروزی بزرگ خود را در بحبوحه جنگ سرد، جشن بگیرد.
اقدامات موثر و کارآمد مدیریت روانی بانک مرکزی آمریکا در مقابله با تبعات منفی جنگ سرد
یکی از مهمترین ابزارهایی که توسط شورای حکام فدرال رزرو تصویب و به کار گرفته شد و موجب شد که مولفههای کلان اقتصادی آمریکا در دوران جنگ سرد، در دورههای میانمدت و بلندمدت، دچار تنش فراگیر و از هم گسیختگی ساختاری نشوند، پیادهسازی مرحله به مرحله رویکرد مدیریت روانی و ذهنی در اقتصاد داخلی این کشور بود. مقامات پولی فدرال رزرو معتقد بودند که تنها مانع برای اثربخشی سیاستهای پولی در دوران جنگ سرد، انتظارات تورمی شدید شهروندان آمریکایی خواهد بود و تنها مسیر بهینه برای دستیابی به اهداف متعالی مالی، بانکی، ارزی و اقتصادی این کشور و عبور کمهزینه از پیامدهای منفی جنگ سرد، همراهی ذهنی عموم مردم ایالات متحده، از صاحبان صنایع، کسب و کارها، ثروتمندان، تجار و بازرگانان تا شهروندان عادی، با شرایط موجود خواهد بود.
مدیریت اذهان عمومی از طریق کاهش اطلاع رسانی در مورد جزئیات شرایط اقتصادی موجود
در اولین اقدام، مقامات فدرال رزرو علناً و به طور رسمی در مورد پیچیدگیها و دشواریهای مسیر دستیابی به ثبات قیمتی صحبت نمیکردند اما اعلام میکردند که با تمهیدات انجام گرفته، اقتصاد آمریکا در آیندهای نزدیک، شاهد کاهش نرخ تورم و بهبود اوضاع اقتصادی جامعه خواهد بود. همین امر موجب شده بود که اذهان عمومی، امیدوار به تغییر شرایط کنونی در اقتصاد این کشور، بدون تحت فشار قرارگرفتن نسبت به آگاهی و آنچه که در پیچیدهترین حالت ممکن در حال رخ دادن بود، شوند. در جهت اجرای بهتر این برنامه، به دستور کاخ سفید، رسانههای آمریکایی به مدت بیش از ۳۰ ماه از پرداختن به جزئیات تحولات و تنشهای اقتصادی داخلی این کشور، منع شده بودند.
تحقق وعده کاهش پلکانی در قیمت کالاهای اساسی و حاملهای انرژی
در دومین اقدام که هدف آن، خنثیسازی اثر انتظارات تورمی شهروندان بر نرخ تورم و شرایط ملتهب مولفههای کلان اقتصادی این کشور بود، سخنگوی فدرال رزرو در یک کنفرانس مطبوعاتی رسمی اعلام کرد که قیمت کالاهای اساسی و استراتژیک نظیر برخی خوراکیهای ضروری مردم مانند نان، گوشت، مرغ، لبنیات و همچنین قیمت حاملهای انرژی، مرحله به مرحله کاهش خواهد یافت. این اقدام، تنها سیاست عملیاتی بانک مرکزی آمریکا بود که برای دستیابی به اهداف مهار انتظارات تورمی، ملزم به اجرای آن تحت هر شرایطی بود. به همین دلیل، با تایید کابینه سیاسی دولت آمریکا و امضای مستقیم ریاست جمهوری این کشور، فدرال رزرو طی ۷ مرحله در یک بازه زمانی ۳ ساله، با ارائه سوبسیدهای تولیدی، قیمت کالاهای اساسی و استراتژیک و حاملهای انرژی را به صورت پلکانی کاهش داد. به اذعان بسیاری از صاحبنظران اقتصاد سیاسی، این اقدام، یکی از موفقترین و موثرین اقدامات بانک مرکزی آمریکا در راستای مهار تورم افسارگسیخته این کشور در دوره جنگ سرد به شمار میرود.
آگاهی بخشی هدفمند در مورد بروز تبعات احتمالی قابل بروز در مسیر کاهش تورم
سومین اقدام مهم فدرال رزرو در حوزه مدیریت روانی جامعه آمریکا در دوران جنگ سرد، آگاهی بخشی هدفمند در مورد ارزش ثبات قیمتهای برای بهبود وضعیت آتی اقتصادی این کشور با وجود تشدید بحران در برخی مولفههای دیگر بود. شورای حکام بانک مرکزی آمریکا به خوبی میدانست که کاهش نرخ تورم، بدون افزایش در نرخ بیکاری و ایجاد رکود مصنوعی در بازار سرمایه امکانپذیر نیست. به همین دلیل در قالب برنامههای رادیویی، تلویزیونی، مقامات علمی در مجلات و روزنامههای پرتیراژ و پرفروش و دیدارهای عمومی مردمی در اقصی نقاط ایالات ۵۲ گانه این کشور، به تبیین و دانشافزایی نرم در باب مفاهیم بازار و مکانیزمهای اجرای چنین رویکردهایی برای عبور از وضعیت پُرتنش تورمی موجود و پذیرش سختیهای این مسیر، به ویژه متقاعدسازی در مورد الزام افزایش نرخ بیکاری و رکود ساختاری برای اجرای سیاستهای کارآمد در جهت دستیابی به هدفگذاری تورمی، پرداختند. بدین ترتیب، مجموعه اقدامات بانکداران مرکزی ایالات متحده در دوران جنگ سرد، موجب همراهی شهروندان این کشور با واقعیتهای در حال وقوع در بستر اقتصادی جامعه و پذیرش و پشتیبانی تمام عیار مردم از مواجهه فدرال رزرو علیه جنگ داغ و سوزان تورمی در بحبوحه جنگ سرد شد. در حقیقت، ارتقا سطح پذیرش عمومی شهروندان ایالات متحده در قالب طراحی و پیادهسازی یک رویکرد روانشناسی کارآمد توسط فدرال رزرو، حتی بیشتر از اقدامات فنی و تکنیکال این نهاد برای مقابله با پیامدهای منفی جنگ سرد، موثر واقع شد.
منابع:
- Ozili, Peterson & Okeke, Esther & Obiora, Kingsle (۲۰۲۴),” Wartime monetary policy: Monetary policy options to adopt during war”, USA: Publishing By Elsevier Inc press ,DOI: ۱۰.۱۰۱۶/B۹۷۸-۰-۴۴-۳۱۳۷۷۶-۱.۰۰۲۶۱-۰
- Park S. Sniderman(۱۹۹۷),“Monetary policy in the cold war era”, Economic Commentary, Federal Reserve Bank of Cleveland, issue Jun.
- Qusfeld ,Daniel R.(۱۹۹۸),”Economics and the Cold War: An Inquiry into the Relationship between Ideology and Theory”, Journal of Economic Issues,Vol. ۳۲, No. ۲ , pp. ۵۰۵-۵۱۱
- SHATON, NIGEL J.(۲۰۰۵),” Reviewed Work: Money and Security: Troops, Monetary Policy, and West Germany's Relations with the United States and Britain, ۱۹۵۰–۱۹۷۱ Hubert Zimmermann”, Published By: Oxford University Press ,Diplomatic History,Vol. ۲۹, No. ۱, pp. ۲۰۹-۲۱۳
- https://www.clevelandfed.org/publications/economic-commentary/۱۹۹۷/ec-۱۹۹۷۰۶۰۱-monetary-policy-in-the-cold-war-era
- https://www.riksbank.se/globalassets/media/rapporter/pov/artiklar/engelska/۲۰۲۲/۲۲۱۲۱۶/۲۰۲۲_۲-monetary-policy-and-inflation-in-times-of-war.pdf
- https://www.independent.org/publications/article.asp?id=۱۲۹۷
- https://www.taylorfrancis.com/chapters/edit/۱۰.۴۳۲۴/۹۷۸۰۴۲۹۲۷۰۹۴۹-۱۷/monetary-policy-cold-war-era-mark-sniderman
نظر شما